شعری زیبا از شیخ بهایی در غنیمت شمردن زندگانی

ور نبود بر سر خوان، آن و این***هم بتوان ساخت به نان جوین

ور نبود جامه‌ی اطلس تو را***دلق کهن، ساتر تن بس تو را

شانه‌ی عاج ار نبود بهر ریش***شانه توان کرد به انگشت خویش

گوش تواند که همه عمر وی***نشنود آواز دف و چنگ و نی

ور نبود دلبر همخوابه پیش***دست توان کرد در آغوش خویش

جمله که بینی، همه دارد عوض***در عوضش، گشته میسر غرض

آنچه ندارد عوض، ای هوشیار***عمر عزیزیست، غنیمت شمار

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 14 خرداد 1395برچسب:شعری بسیار زیبا از شیخ بهایی,عمر,ریش,زر,دلق,دلبر,نان جوین,اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم, | 3:12 بعد از ظهر | نویسنده : Genius1994 |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.