ژوزف فرانک "باستر" کیتون (به انگلیسی: Joseph Frank "Buster" Keaton) (۴ اکتبر ۱۸۹۵ - ۱ فوریه ۱۹۶۶) بازیگر و کارگردان کمدی برندهٔ جایزه اسکار آمریکایی بود. او بیشتر به خاطر فیلمهای صامت خود و ویژگیهایی مانند مناعت طبع، خویشتنداری و بیحالتی که در چهرهاش نمایان بود شناخته میشود.[۱]
فیلم «جنرال» یکی از ساختههای وی که خود نیز نقش اول آن را به عهده داشت در نظر سنجی انستیتو فیلم آمریکا به عنوان هجدهمین فیلم برتر تاریخ سینما شناخته میشود.
کودکی
جوزف فرانک کیتون ملقب به باستر در ۴ اکتبر ۱۸۹۵ دیده به جهان گشود سالرزو تولدش مصادف بود با شکل گیری سینما به شکلی که امروزه آن را هنر هفتم مینامند باستر در خانوادهای هنرمند به دنیا آمد وقتی ۶ ماهه بود از چند پله سقوط کرد به همین دلیل لقب باستر به معنای عجیب را به وی اعطاء کردند. گرچه داستان دیگری در باب وی گفته شده که بیشتر به افسانه میماند اما شنیدن آن خالی از لطف نیست او در دو سالگی به همراه پدر و مادرش در خیابان قدم میزده که باد شدیدی وزیدن میگیرد باد کیتون را از پدر و مادر جدا ساخته در دو سه خیابان آن طرف تر به زمین میزند وقتی پدر و مادرش هراسان به دنبال او به این در آن در میزدنند پسرشان را در حال بازی در چند خیابان آنطرف تر میابند. گرچه باور این قصه کمی سخت است اما مطمئناً کیتون را میتوان بدلکارترین بازیگر سینما دانست. وی بدن نرم و انعطاف پذیرش را از پدر و مادرش به ارث برده بود موهبتی که در آینده در فیلمهایش به کمکش آمد و او را تبدیل به بزرگترین بازیگر_کارگردانی کرد که بدلکار فیلمهایش نیز خودش بود. اولین نمایش باستر کیتون در سه سالگی به همراه والدینش به روی صحنه رفت آنها گروهی ۳ نفره را به نام گروه کیتونها تشکیل دادند و نمایشهایی کوتاه را به همراه رقص و آواز برای بینندگان اجرا میکردند.
ویژگی
وی تا سالها زیر سایه بازیگر هم عصر خود چارلی چاپلین میزیست اما بر خلاف او هیچگاه در رفاه و آسایش زندگی نکرد و شاید بتوان چهره همیشه غمگین و سردش را به سختیهایی که در عمرکوتاهش گذراند مربوط دانست. چهره سرد و سنگی بدنی نرم و جنب و جوش وصف ناپذیر کیتون وی را در یادها ماندگار ساخت از بهترین فیلمهای کوتاه کیتون که تنها ۲۰ دقیقه زمان دارد میتوان به (یک هفته) اشاره کرد: اثری به یاد ماندنی از مردی که قصد دارد تازه عروسش را به خانه بخت ببرد اما طوفان موجب خرابی خانهشان میشود. کیتون که تمام حرکات اکشن این فیلم را خودش انجام داده توانسته یکی از بدعتها و رسم شکنیهای سینما را در این (یک هفته) به نمایش گذارد آنجا که زنش در حمام تن خود را میشوید و دستی خارج از کادر وارد شده جلوی لنز دوربین را میگیرد و بعد از اتمام استحمام دست کنار رفته و با خنده شیطنت آمیز کاراکتر زن مواجه میشویم بی شک این تمحید یکی از اولین و بهترین خود سانسوریهای سینماست که به شکلی جالب سانسور در فیلمهای آنزمان هالیوود را مورد تمسخرقرار میدهد.
آثار
با گذشت زمان کیتون شروع به ساخت فیلمهای بلندی کرد که از بهترین آنها میتوان به «جنرال» اشاره نمود شرح روایی اثر در رابطه با لوکوموتیو ران جوانیست که ناخواسته متوجه توطئه شمالیها برای ربودن قطار جنوبیها شده و خود به تنهایی از جان مایه گذاشته و قطار را باز پس میگیرد. قاب بندیها، کمدی اسلپ استیک و بازی خیره کننده کیتون این اثر را به یکی از ماندگارترین آثار سینمای صامت بدل کرده است. باستر همچنین آثاری ماندگار از جمله شرلوک جوان، دریانورد، هفت شانس را در کارنامه هنری خود دارد. دریانورد داستان میلیونر جوان و تنبلیست که از انجام کارهای روزمره خود نیز سر، باز میزند بر حسب اتفاقاتی با دخترک جوانی در یک کشتی محبوس شده و در دریا سرگردان میشوند حال این دو که هیچ چیز از زندگی و شرایط سخت آن نمیدانند باید با شرایط دشوارمحیط، خود را وفق داده و از پس مشکلات ریز و درشت بر آیند کیتون جسور در سکانسی از فیلم لباس غواصی بر تن کرده و به عمق آب میرود این جسارت و شجاعت ستودنی کیتون در اکثر فیلمهایش نمود داشته در ادامه کیتون و دخترک با مردمی از جزیره آدمخواران درگیر میشوند و لحظات شاد و مفرحی را برای مخاطب رقم میزنند. از دیگر آثار مشهور او میتوان به هفت شانس اشاره کرد شاید باستر بیشترین دوندگیها را در این فیلمش به نمایش گذاشته باشد ماجرا از این قرار است که اگر کیتون تا ساعت هفت همان روز با دختری ازدواج کند هفت میلیون دلار ارثیه میبرد اما کیتون که در بیان احساسات عواطفش ناتوانست نمیتواند از دختر مورد علاقه خود خواستگاری کرده بنابراین یک آگهی ازدواج را در روزنامه چاپ میکند و زنان ترشیده بسیاری برای ازدواج با باستر در کلیسا صف میکشند صحنههای تعقیب و گریز باستر و زنان در خیابان بسیار خاطره انگیز و دیدنی مینماید بیادماندنی ترین و مهم ترین سکانس فیلم بدون شک سکانس تغییر فصلها در اثرست جایی که کیتون و محبوبه اش روی نیمکتی در پارک نشستهاند و شاهد تغییر فصول میباشیم این تغییر فصول به بیننده نشان میدهد که یک سال از رابطه وعشق این دو به هم میگذرد اما ارتباطشان هنوز سرانجامی نداشته از این تمحید تغییر فصول کیتون بعدها در آثار کارگردانان بسیاری استفاده شد.
سالهای انتهایی عمر
کیتون همیشه در اوج نبود. وی نیز همانند بسیاری از کارگردانان هم عصر خود به دلیل تحت فشار قرار گرفتن توسط کمپانیهای فیلمسازی بالاخره در دام آنها گرفتار آمد و با مترو گلدین مایر قرار دادی بست که از این قرار داد میتوان به حکم نابودی خلاقیت و استعداد باستر کیتون نام برد. فشار تهیه کنندگان کمپانی هرنوع بدعت و خلاقیت را از کارگردانان سلب میکرد و کیتون نیز از این امر مستثنا نبود کیتون که در زندگی زناشویی هم دچار مشکلات عدیدهای گشته دچار ورشکستگی شد و همسرش نیز از وی تقاضای طلاق کرد مدتی بعد کمپانی از سر دلسوزی و ترحم بار دیگر قراردادی را با باستر امضا کرد و با پرداخت مبلغی ناچیز اورا در اختیار گرفت. اما کیتون دهه بیست دیگر هیچگاه تکرار نشد. البته باستر در چندین فیلم بلند ناطق حضور داشت اما به هیچ وجه نتوانست موفقیتهای گذشته اش را تکرار کند شاید حضور کوتاه و چند دقیقهای وی در فیلم سانست بلوار گواهی بر زندگی واقعی او در دهه ۵۰ باشد بازیگری که در گوشهای رها گشته بود در تنهایی و مشکلات خویش روزگار میگذراند اینبار زندگی کیتون نیز همانند صورتش سنگی مینمود. این مرد بزرگ در سال ۱۹۶۶ براثر ابتلا به بیماری سرطان ریه جان به جان آفرین تسلیم کرد مردی که در هیچ فیلمش نخندیده بود با روی باز پذیرای فرشته مرگ گردید تا آخرین نمایش زندگیش را به پایان رساند.
فیلمشناسی
- فیلم (۱۹۶۵)
- پارتی شبانه دخترها (۱۹۶۴)
- بیقیدوبند (۱۹۳۰)
- استیمبوت بیل جونیور (۱۹۲۸)
- جنرال (۱۹۲۶)
- بتلینگ باتلر (۱۹۲۶)
- نویگیتر (۱۹۲۴)
- لاو نست (۱۹۲۳)
- پلیسها (۱۹۲۲)
- اشاره هشداردهنده (۱۹۲۱)
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: